مدح و وفات حضرت سکینه سلاماللهعلیها
شاعر : محمود ژولیده
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
نقـش جـلـیـله دخـتـرِ ارباب سـر جـدا بعـد از شـهـادت پـدرش، بعـد نـیـنـوا
کـمـتـر نـبـود از هـنرِ عـمّههای خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا
یعـنی پس از شـهادت شاه شهـیـدمان مرهون نوحههای سکـیـنهست کربلا
آن بـانـویـی که عـابـدۀ اهـلـبـیت بـود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما
راه حسین، راه قیام است و راه خون باید هـمـیـشه زنـده نگه داشت راه را
تـیغ زبـان گـشـود، به فـریـادِ فـاطمی گفـت از هزار داغ، یکی را برای ما
وقت غـروب بـود و أذانی نـمیرسید إلاّ صــدای هــلـهــلـۀ لـشــگــر دَغــا
دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شـیـون و غـوغـای ماجرا
دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بیهوا
در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکـید خون، ز همه گوشوارهها
دیدم فـرارِ خواهـر دیگر در آن میان با دامنِ به شعـله نِشـسته، سوی کجا؟
میگـفـت با تـمام نـواهای زخـمیاش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا
این موجِ کربلا همه را غـرق میکند مستغـرق خـدا چو سکـینه، نه در بلا
|